الویس که پس از اخراج بدون تشریفات توسط بهترین مرد از طریق پیامک از وظایف خدمتکار خلاص شده بود، تصمیم می گیرد به هر حال در مراسم عروسی شرکت کند، اما خود را با پنج مهمان ناخواسته دیگر در میز مخوف 19 می بیند.

از آنجایی که محبوبیت هانا مونتانا شروع به تسخیر زندگی او می کند، مایلی استوارت به اصرار پدرش به زادگاهش کراولی کرنرز، تنسی سفر می کند تا دیدگاهی در مورد آنچه در زندگی مهم است پیدا کند.

یک وکیل مبارز و شیک کاری یک مربی داوطلب کشتی، زمانی که نوه نوجوان مشتری وارد زندگی او می شود، به او باز می گردد.

پسری از دوست دخترش خواستگاری می کند که مرده است. BFF او سعی می کند او را با زنان دیگر ملاقات کند اما او فقط در مورد عشق بزرگ مرده خود صحبت می کند. او در یک غذاخوری از یک پیشخدمت بامزه خواستگاری می‌کند تا BFF خود را از پشتش خارج کند. او می گوید بله.

یک خلبان جوان به یک نمونه اولیه جت پک برخورد می کند که به او اجازه می دهد به یک قهرمان نقابدار در ارتفاع بالا تبدیل شود.

یک گروه عجیب از پلیس، جنایتکار، گردشگران و نوجوانان در جنگلی در جورجیا گرد هم می آیند، جایی که یک خرس سیاه بزرگ پس از خوردن ناخواسته کوکائین دست به جنایت وحشیانه میزند.

سال ۱۹۵۱. «لارا براون» (جولیان مور) زن بارداری است، که قصد دارد یک مهمانی برای شوهرش ترتیب دهد، اما نمی تواند دست از خواندن رمان «خانم دالووی» بردارد. «کلاریسا وان» نیز زنی در زمان حاضر است که یک مهمانی برای دوستش «ریچارد»، نویسنده ای مشهور که مبتلا به ایدز است، تدارک دیده. این دو ماجرا بطور همزمان به کار و زندگی «ویرجینا وولف»، کسی که رمان «خانم دالووی» را می نویسد، متصل هستند.

خواهر سیمون با دوست پسر سابقش ویلی به سراسر جهان سفر میکند تا هوش مصنوعی قدرتمندی به نام «خانم دیویس» را نابود کند.

وقتی یک رئیس سابق دانشگاه با یک زن جوان مرموز که در گذشته تاریک و پیچیده اش است، مجبور می شود با واقعیت تکان دهنده ای در مورد زندگی خود روبرو شود که پنجاه سال مخفی نگه داشته.

ایتان آرزو دارد تا از شهر کوچک خود فرار کند. او با دختر عجیبی به نام دینا آشنا می شود . آنها با یکدیگر از راز تاریکی درباره خانواده هایشان، گذشته شان و شهرشان پرده بر می دارند...

یک ستون نویس روزنامه در شهر بزرگ پس از خراب کردن عروسی خواهرش و تصادف با یک لیموزین دزدیده شده، مجبور می شود وارد یک مرکز بازپروری مواد مخدر و الکل شود.

داستان پدری که باید شجاعت و اعتقاد را پیدا کند تا تجربه خارق العاده و تغییر دهنده زندگی پسرش را با دنیا به اشتراک بگذارد.

داستان مردی که پس از آگاهی از بهبود حال مادرش که تحت عمل جراحی بوده است به شهر کوچک خود باز میگردد.

با اینکه «مگی» 32 ساله است ولی دوست دارد تبدیل به یک بوکسور حرفه‌ای شود. او که از شرایط زندگی‌اش راضی نیست، با یک مربی سرسخت به نام «فرانکی» آشنا می‌شود. این مربی حاضر نیست به یک دختر، بوکس آموزش دهد ولی «مگی» برای رسیدن به هدفش، تمام تلاشش را می‌کند.

زن و شوهری که به تازگی نوزاد خود را از دست داده اند، دختر 9 ساله ای را به فرزندی می پذیرند, اما دختر آنقدرها هم که به نظر میرسد معصوم و بی گناه نیست.